شبیخون خورده را میمانم و میدانم این را هم

که می گیرد ز من جادوی تو چون عقل و دین را هم

 تو خواهی آمد و خواهی گرفت از من به آسانی

دلم را  ُ گر حصار خود کنم دیوار چین را هم